باز علوم انسانی !؟ قسمت پایانی
سلام علیکم
ما فکر می کنیم تنها کار مفیدی که در گنگره ی علوم انسانی می تواند اتفاق بیفتد همانست که یک فکری بحال فکر کردن جوینده ی دانش یا طالب علم بکند که در فراگیری علم وابسته به غرب نباشد ، یعنی مجبور نباشد طبق منطق آنها فکر کند .
در اینکه روش اندیشه ما چه در حوزه و چه در دانشگاهمان روش غربیست حاجت به بیان ندارد ، و فراگیری علم یا دانش طبق روش غرب انجام می گیرد عیان است .
منتها شاید گفته شود که چه مانعی دارد بروشی که در غرب پیدا شده فکر کرد ؟ و از این دست حرفها که علم یا دانش که غربی و شرقی ندارد .
بله ما هم گفتیم که انسان انسان است چه در غرب باشد و چه در شرق ، ولی این چه ربطی به پیروی از غرب دارد ؟ بعلاوه موضوع علم یا دانش است و قرار نیست هرچه بعنوان علم یا دانش از غرب صادر شود ما هم وارد کنیم .
یعنی اول اینکه ما طالب علم یا دانش هستیم ونه هرآنچه به این عنوان عرضه شود ، در ثانی بنا هم نیست که همه ی اتفاقات علمی در غرب بیفتد و ما هم فقط وارد کننده اش باشیم ! و تا ثریا هم دنباله رو غرب !
بنا براین اول اینکه ما از علم یا دانش یک تعریف و شناختی داریم و فقط وارد کننده ی چیزی بر اساس این تعریف خواهیم بود ، و در ثانی راستی چرا همه ی اتفاقات علمی همواره باید در غرب بیفتد ؟
این خوشبینانه ترین صورت قضیه ، چراکه ما که اعتقاد نداریم در غرب اتفاقی علمی افتاده باشد از یونان باستانش گرفته تا عصر حاضر ! چراکه از خشت اولش پیداست که بنا بر چه گذاشته اند و بقول استاد ما : عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ
یعنی ما که فکر نمی کنیم بشود دورقمی فکر کرد ، چه بصورت ایجابی و سلبی قدیماشان و چه سلبی و ایجابی جدیدشان و بشرح ایضا خاکستری میان ایندو رقم ، چراکه بنا را بر دو نمی توان گذاشت : قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا ما بِصاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذیرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدیدٍ (قرآن سوره ی سبأ )