ادامه ی بحث علوم انسانی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ، خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ ، اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ ، الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ، عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ ... .
موضوع بحث :
مقدمتا گفتیم که موضوع عبارتست از " انجام بازنگری سرفصلهای رشتههای علوم انسانی دانشگاههای کشور " که از طرف شورای انقلاب فرهنگی به " پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی " محول شده .
حالا سرفصل و رشته های علوم انسانی چیست ؟ مسئله ی ما نیست ! ولی اگر این شامل علوم دینی که در مدارس علوم دینی و بعبارت دیگر حوزه ی علمیه هم بشود با این کار داریم .
چراکه علوم دینی یا علوم اسلامی نه تنها با علوم تجربی و ریاضی دانشگاهها بلکه با علوم انسانیش هم فرق دارد ، فرقش هم اینکه موضوع علوم اسلامی عبارتست از مَا لَمْ یَعْلَمْ یا بعبارت دیگر آنچه نمی دانیم ما انسانها در حالیکه موضوع علوم انسانی چیزی جز دانسته ی انسان نیست که به تعبیرات مختلفی از آن نام برده می شود .
درثانی در صورت داشتن علوم مختلف مثل همین علوم ریاضی ، تجربی ، انسانی و هنر دانشگاهی رفع اختلاف این علوم را که نمیشود به یکی از اینها محول کرد ، اختلاف در هریک از اینها هم مسئله ای نیست که پاسخگویش خود این علوم باشند یا علم دیگری عهده دارش باشد ، یعنی دانشگاه را که دانشمند ریاضی ، یا تجربی و یا انسانی و همچنین هنرمندی که اداره نمی کند ! یعنی نمی تواند بکند .
و درست همینجاست که اگر موضوع بحث یعنی همان " انجام بازنگری سرفصلهای رشتههای علوم انسانی دانشگاههای کشور " موضوعی اختلافی باشد یعنی مثلا وحدت نظری در هر نقطه از انجامش در کار نباشد همینجاست که پای علمی باز می شود که هیچ یک از علوم دانشگاهی نیست بلکه علم دینی است .
با این حساب آنچه که در دانشگاهها امروزه تحت علوم انسانی بحساب می آید و نظیرش در حوزه ها بعنوان علوم دینی محسوب می شود خارج از موضوع بازنگری و اصلاحی است که در صدد انجام آن برآمده شده ، همچنین آنچه هم که در حوزه ها تحت علوم انسانی قرار می گیرد موضوع این بازنگری و اصلاح محسوب می شود .
این اولین نکته ای است که در این بازنگری و اصلاح مطرح است که در پیدایش علوم انسانی در غرب این مسئله مطرح نبوده و علوم دینی غرب تحت علوم انسانی قرار گرفته و به تبع آن در دانشگاههای ما هم می بینیم که علوم دینی تحت علوم انسانی بحساب می آید .
پس موضوع بحث علوم انسانی است نه علوم اسلامی و نه اینکه گفته می شود : " علوم انسانی اسلامی " که بعضی : " معتقدند علم اگر علم باشد نه فرضیه و خیال و فهم و مفید یقین یا طمانینه عقلانی باشد، اسلامی و غیر اسلامی ندارد، چنین علمی یقیناً حجت شرعی است. " .
چراکه موضوع حجت بودن درک و دریافت ی منجمله دانسته ی ما نیست که موضوع علوم انسانی است ، بلکه موضوع مَا لَمْ یَعْلَمْ است که موضوع علوم اسلامی یا دینی است ، مثل همین حجیت آنچه که عقلانیست که بعنوان حکم شرعی صادر شده .