سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام خدا و سلام

نقدی بر دبیران مجله ی پارسی نامه ی پارسی بلاگ

    نظر


سلام علیکم

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 

 

... ، وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ کانُوا لا یَعْقِلُونَ(یونس/42) ...

 

... ، و از ایشان است آنکه گوش فرا دارد به سویت ، آیا تو مى‏شنوانى گنگان را و اگرچه درنیابند؟ ...

 

درسته که ماه رمضان است و ماه روزه گرفتن ، ولی به این معنا نیست که دبیران یاد شده در این ماه نگاهی به تازه نوشته ها نمی اندازن ، چراکه انداخته اند و انتخاباتی هم داشته اند در این چند روزی که از ماه رمضان را پشت سر گذاشته ایم .

انتخاباتشان هم چنین نبوده که هرچه از نوشته ها را که دیده اند انتخاب کرده باشند ، چراکه همه ی نوشته ها که فقط شعر و اشعار عاشقانه و از اینا که نبوده اند ، که بیشتر انتخاباتشان از این دست بوده است .

هرچند حرف اینست که نوشته ای از چشمشان رد نشده واگر هم خدای نخواسته شده باشه پیام خصوصی داده اند که اعلام بشه تا رسیدگی کنند .

پس فرض اینست که نوشته ها را چشم انداخته اند و از میان آنها انتخاب کرده اند ، و ما فعلا کاری با ملاک این کارشان نداریم ، فقط می خواهیم بگویند که چشم به خانواده ی خانه هم انداخته اند ؟

پس کاری با مثلا تحریم مانند خانواده ی خانه نداریم ، چراکه شاید در تابلوی اصلی دبیران جایی برای انتخاب نداشته باشند ، یا اگر هم داشته باشند ، در تابلوی اصلی سردبیرشان جایی نداشته باشند ، و اگر هم داشته باشد شاید برای این باشند که ایشان فرموده اند : ما با خانواده ی خانه داریم زیر پوستی عمل می کنیم و از چشم ایشان ( یعنی سردبیر) هم پوشیده نیست .

البته ما نمی خواهیم حتی در کار پارسی بلاگ هم دخالت کنیم ، خودشان می دانند ، چه رسد به مجله ی پارسی نامه اش و خصوصا سردبیرش که زیر پوست پارسی بلاگ مشغولند ؟ و از چشم ما دور نیستند ؟ یا نه ...

فقط خواستیم که پوست اصلی را تابلو کرده باشیم ، همین و این پرسش که اصلا پوست اصلی یعنی چه ؟ مگه داریم ؟! که زیر پوست آن یا در آن پوستی را تابلو کرد ؟ و ... 


نقدی بر نوشته ی \یک الگوی ناب\

سلام علیکم

در تازه های پارسی نامه نوشته ای دیدم تحت عنوان "یک الگوی ناب" ، حدس می زدم که مقصود چیست ولی فکر نمی کردم که اینقدر که خواهیم دید سطحی باشد ! آخه برای مجله انتخاب شده بود ! و همین باعث شد که بروم بخوانم .

شما می توانید با مراجعه به آن مطلب را ببینید ، چراکه بنده در اینجا به نکات اساسی آن می خواهم بپردازم ، به نکاتی که " یک الگوی ناب" از آن نتیجه گیری شده .

مطلب با فرمایشی از حضرت امام شروع شده که راه برای طرح دمکراسی باز شود ، منتها چطور از پس زدن موضوع انداختن دمکراتیک موضوعیت یافته دمکراسی ؟ بنده که سر در نیاوردم ، چراکه ایندو از آموزهای غربی و فرهنگی آنست و بهمان اندازه که پذیرفتن دمکراتیک غرب توهین به اسلام تقلی شده که درست هم همینست ، دمکراسی هم از پدیده های فرهنگ غربیست و بهمان اندازه اضافه کردنش به جمهوری اسلامی اهانت به اسلام است .

مگر اینکه ایندو فرقی داشته باشند که نویسنده به آن چنگ انداخته ، البته بعد اینکه هنوز ادعای ناب خود را به اثبات نرسانده آنرا به بیداری اسلامی توصیه کرده !

برای اثبات یک الگوی ناب نویسنده از تعریفی آنهم واضح سخن رانده که نامش را مردم سالاری و همچنین حق حاکمیت مردم گذاشته ، ولی بنده که چنین تعریفی را تا اینجای سخن ندیدم جز همان نامها ، و ای نامها را با افتخار ، شایدم خود کم بینی و شیفتگی به غرب ناخودآگاهش ! معادل دمکراسی قرار داده که از قضا بد هم قرا ر نداده ! چراکه خود غرب هم نتوانسته تعریف درستی برایش ارائه دهد جر همانها که نویسنده معدال این کلمه ی لاتینی قرار داده .

چراکه در غرب هم حرف از دمکراسی هست ! و حق حاکمیت و از این حرفها ولی چطور ؟ به صرف نامگذاری که نیست ، حق تا به حق دار برسد همان را نیاز دارد که نویسنده هم گفته ، یعنی ساختار اجتماعی که حمهوری اسلامی جمهوریش از برای آنست ، و جمهوری هم مثل همان دمکراتیک و دمکراسی یک حرف غربیست ، و حتی یک حرف عملیاتی که در غرب پیاده شده باشد هم نیست ! که برخی و شایدم اکثریت ما آنرا چنین پنداشته ایم و بر این باور بوده که نویسنده دست اندکار ناب سازی شده ! یعنی آمده که دمکراسی ، یعنی همان حق حاکمیت مردم و مردم سالاری را ناب کند !

البته واضح و آشکار و عیانست که مقصود جمهوریست که قرارست در ناخودآگاه نویسنده یک ناب شود و الگو برای بیداری اسلامی که بیا ما داریمش و سه دهه هم امتحانش را پس داده ، بیا و ببر مورد نیازت !

اینجاست که نیاز به معجون دین برای ناب سازی را نویسنده بکار گرفته ! ببینید :

... ، اما بحثی که در این میان مطرح است ، این است که از نظر ما باید مفهوم " دینی " هم به آن اضافه شود که در این صورت به این حاکمیت یک چارچوب مذهبی و ارزشی می دهد ...  

خب ناب سازی و یک یکش انجام گرفته و دیگر هرچه دلش بخواهد نویسنده از این "یک الگوی ناب" می تواند بنویسد که تا دلش خواسته نوشته وخواننده را در یافتن "یک الگوی ناب" در نوشته ی خود چی ؟ رها کرده ؟

خیر ! مگر کسی شک دارد که جمهوری دینی شده ناب و یک یک هم نیست و الگوهم برای دیگر نیازمندانش نیست ! جرات دارد کسی بگوید : بابا کدام یک ؟

جمهوری ؟ دمکراسی ؟ دمکراتیک که نه ؟ اینها که تا با دینی نبودند که ناب نبودند ، حالا با دینی اهانت به دین هم می شود یا نمی شود کنار ، خب آنکه اینها را ناب کرده باشد که بقول خود شما نویسنده دینی است ! آیا این را هم ، یعنی حرف خود را هم می خواهید منکر شوید ؟

خب اگر این است که حرف شماست می شود از شما بپرسیم که برای حق حاکمیت مردم یا همان مردم سالای معادل دمکراسی جذاب غربی ، حالا جمهوری مخفی ! خب برای این دینی که دینی حکومتی است و اجتماعی است ، حرفی دارد ؟ حالا برای نشان دادنش به دیگران بماند ، برای خودمان می گوییم ، ندارد؟ عجب دینی داریم ما !

می گوید حکومت کن ، اجتماعی باش ، ولی برای این حرفی ندارد ! و دیندارش باید برود معادل دمکراسی ، بلکه عین جمهوری فرانسوی یا آمریکایی را بیاورد و یک دینی به آن بزند که بیا ئ ببین چه داریم ! یک الگوی ناب !

خب امتحان سازندگی ، اصلاحات و عدالت محوری غیر منحرفش را هم که پس داده ، حالا دوران فرانسویش بماند که نخست وزیریش چه بوده ؟ نه اینکه بعدا شده ! فتنه گر ! که مردم حق انتخابش را نداشتند ! مگر بواسطه مثل نخست وزیران قبل از انقلاب ولی با مجالس فرمایشی نه منتخب مردم ! یعنی دینی شده بعد جمهوری دینی شده ، یعنی ناب !

 


سلام بر بهار نگاه

    نظر

سلام علیکم 

بعصی یک نگاه دارند ، ولی فقط مثلا نگاه اقتصادی دارند ، این نگاه ناقص است . 

دو نگاه چطور ؟ مثلا یک نگاه سیاسی و یک نگاه اقتصادی .  

خب اگر مقصود دو نگاه است ؟ اینکه محال است ، حالا چه سیاسی و اقثصادی و چه اقتصادی و سیاسی ، بله می شود یک نگاه مثلا سیاسی و اقتصادی ووو هم داشت ، البته این با اقتصادی و سیاسی ووو ، فرق دارد ، و بحث آن جداست ، فرقش مثل سیاست اقتصادی و اقتصاد سیاسی است ، پس مقصود نگاه سیاسی و اقتصادی ووو است .

ولی اینهم ناقص است ، چراکه نگاه دینی داریم ، و نگاه دینی است که شامل نگاه سیاسی هم می شود ، همانطور که  سیاست شامل سیاست اقتصادی هم می شود . 

خب نگاه کامل چه نگاهی است ؟ نگاه سیاسی دینی هم نیست ! بلکه نگاه دینی است که شامل نگاه سیاسی هم می شود ، البته سیاستی که جدای از دین نباشد ، نه اینکه عین دین باشد ، بلکه جدای از دین نباشد ، چراکه ما دین سیاسی که نداریم ، سیاست دینی داریم ، همینطور اقتصاد دینی ، و اقتصاد سیاسی را هم دینی آنرا داریم .