سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام خدا و سلام

تقسیم ایران و ایرانیان !؟ در سال اتحاد ملی !؟

    نظر

 

سلام علیکم .

در وبلاگی تحت عنوان ( یک عنوان !؟ ) ی آمده :

انتخابات مجلس هشتم از راه رسید!

اهمیت انتخابات از زوایای مختلف قابل بررسی است!

از نگاه داخلی:

- تعیین ترکیب چهار ساله مجلس شورای اسلامی

- بازتاب عملکرد گروههای سیاسی با سلیقههای مختلف

- سرعت تندشونده یا کندشونده در روند اجرایی برخی امور

- و ...

و اما مهمتر، از نگاه خارجی:

          - اقتدار و صلابت بیشتر کشور ایران

          - تغییر موازنههای قدرت در منطقه و فرامنطقه

          - اعلام عدم بیتفاوتی مردم نسبت به امور کشور

          - امید و انگیزهی دیگر ملل برای تأسی به جهتگیریهای ملت ایران

          - ادامهی روند حرکت به سمت پیشرفت و رفاه عمومی

          - و ...

و حضور در انتخابات  خارج از دو حالت نیست!

- رأی میدهم!

- رأی نمیدهم!

رفتار گروه اول، محل بحث نیست چرا که با هر انگیزهای که در انتخابات شرکت کند، حتی با رأی سفید، حضورش را ثبت کرده!

(هر چند که میدانیم، معنی این حضور رضایت کامل از سیستم اجرایی کشور نیست و انتقادها برای بهتر شدن کشور همچنان ادامه دارد!)

و اما رفتار گروه دوم!

عدم حضور، هر دلیلی که داشته باشد، باید توجه داشت:

- با هر دین، تفکر و سلیقه این حضور، سند ایرانی بودن هر فرد است!

- نگاه دشمن، به این حضور است. ایرانی با دشمن ایران همدست نمیشود!

- ایرانی بودن، افتخار کوچکی نیست که بتوان به راحتی خدشهدارش کرد!

- قیمت پیاز و سیبزمینی و اجاره بهای مسکن بالا رفته، اما شرف و غیرت ایرانی، خیلی گرانمایهتر از این تورمهاست!

- با همهی انتقادها و نارضایتیها، برای حل مشکلات باید باهم باشیم!

- هیچکس بیشتر از ایرانی، دلش برای ایران نمیسوزد!

- حتی اگر معتقد باشیم، نمایندگان از پیش تعیین شده هستند –که نیستند- باز برای کوری چشم دشمن باید حضور داشته باشیم!

- اگر نمیشناسیم، از آنها که میشناسند میپرسیم! و اگر مطمئن نشدیم، فقط حضور پیدا میکنیم!

یادمان باشد:

امروز مردم ایران، امضاکنندگان ترکمنچایها را از ملیت ایران حذف کردهاند! حتی اگر شاهزاده و وزیر و وکیل بودند!

آیا گذشتگان و آیندگان ایران زمین، به ما افتخار خواهند کرد یا بر بیتفاوتیمان سر حسرت تکان خواهند داد؟!؟

انتخاب با خود ماست

چون تو لیست نوشته های منتخب پارسی بلاگ بود و عنوانش هم برای آنها که رای نمی دهند !! بود رفتم و دیدم .

در اظهار نظر ها دیدم که استاد هم نظر داده اند .

بنده هم یه حرفهایی زدم اونجا .


پرسش و پاسخ

    نظر

 

سلام علیکم .
باز هم می خواهم حرفی از استاد زده باشم ، منتها این بار بنده هم بی حرف نیستم ، هرچند هرچه دارم از اوست .
ایشان در وبلاگشان پرسشی را مطرح کرده و حرف بنده هم پاسخی به آن است .

اما پرسش :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى ،  الَّذِی خَلَقَ ... ، إِنَّ هَذَا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولَى ،  صُحُفِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى .  

    حفظ و نگهداری :

سلام علیکم .

    پس از مسئله ی پیدایش حافظه و حافظ مسئله مسئله ی حفظ کردن حافظ یا حقظ کننده است ، که در این مسئله هم یا حفظ و نگهداری معقول بوده ویا محسوس بقول ارسطویی ، یعنی پس از فعالیتی دستاورد آن بحافظه سپرده شده  و اگر تفاوتی هم باشد در چگونگی حفظ و نگهداری دستائردیست که پس از فعالیتی حاصل شده .

    به نقل از استاد شهید مرتضی مطهری دیدیم که علم حضوری هم پس از تبدیل به علم حصولی بود که به حافظه سپرده شد و اصلا بقول ایشان پیدایش حافظه و حتی ذهن هم پس از فعالیتی می باشد و به تعبیر ایشان ابتدا فاقد حافظه هستیم .

    حالا بازهم ما کاری با مثلا چاه منار دستاورد مان نداریم که پیش از بدست آوردنش تهیه دیده ایم یا بعدش به یادمان می اید که این را کجا نگهداریم ؟ اصلا چرا نگهداریم ؟؟؟؟ کی نگهدارد ؟ ما ؟ و مای نگهدارنده یا حافظ ؟

    خب ایندو مسئله ای بود که گذشت ، ولی مسئله حالا اینست که برفرض دستاوردی ، چه افلاطونی و چه ارسطویی و چه ... ، حفظ و نگهداری آن چگونه است ؟ یا قانونش چیست ؟ یا بقول ارسطویی و دیگر روشها : دستورالعملش چیست ؟ 

    خب ( باید و نباید ) یا ( نباید و باید ) شان که معرف حضورتان هست .

    لب کلام همین ( دو رقم ) است و همانطور که عرض کردم اختلاف در تعبیر دارند ، یکی مثلا ( ایجابی و سلبی ) گفته و نطق دیگری هم مثلا ( صفر یک ) است .

   در حالیکه اگرهم ما خبر نداشته باشیم که یکی از این دو رقمشان اعلی است ، ولی بر فرض تساوی ایندو درپیدایش وشکل گیری حافظه ،  باز تقدم یکی از این دو بردیگری بعنوان دستاورد ما مسئله سازاست ، مگر اینکه این فقط حفظ و نگهداری دستاورد نیست که دو رقمیست ، بلکه دستاورد هم دو رقمیست ، که حرف این است ، جز این است ؟

واما پاسخ :

    پاسخی که بنده در قسمت اظهار نظر داده ام این است :
سلام علیکم .
   جزاین نیست ، یعنی همانست همه ی حرفی که در مراکز علمی ما اعم از حوزی و دانشگاهی زده می شود .
   کافیست من طلبه یا دانشجو گوشی برای شنیدن داشته باشم و گوش بدهم تا به گوشم برسد این حرف .
   ولی کو گوش شنوا ؟ آخه گویا این هم کارشناس ، کاردان ووو دارد یا بقول همان خطیب جمعه در تخصص
ایشانست و لا غیر ، بقول شما غیر متخصص را عرض میکنم ، خودمان را می گویم که گویا عضوی برای دریافت حرف مثلا عالم و دانشمند ندارد این طالب علم یا جوینده ی دانش ، واگر هم لطف بفرمایند دفترچه ی راهنما هم دارد ، دستورالعمل ( باید و نباید ) یا ( نباید و باید ) شان را می گویم .

    خب این پاسخی بود که بنده داده ام ، پاسخ شما چیست ؟

 


منطق جدید قرآن !

    نظر

 

سلام علیکم .

    بازهم می خواهم حرفی از استاد را که در وبلاگی دیدم نقل قول کنم .

    منتها اول ببینیم در آن وبلاگ ، که حرف از منطق قرآن هم در یکی از نوشته هایش زده ! چه آمده ؟ بعد بریم سر اظهار نظر استاد .

در آن وبلاگ آمده :

تئوری فازی در سال ۱۹۶۵ توسط دکتر لطفی زاده در مقاله ای با عنوان ” مجموعه های فازی ” معرفی گردید. البته لطفی زاده قبل از کار بر روی تئوری فازی شخصیت برجسته ای در تئوری کنترل بود و مفهوم ” حالت ” که اساس تئوری کنترل مدرن را شکل می دهد توسعه داد. در اوایل دهه ی ۶۰ او به این نتیجه رسید که تئوری کنترل کلاسیک بیش از حد بر روی دقت تاکید داشته و از این رو با سیستم های پیچیده نمی تواند کار کند. در سال ۱۹۶۲ مطلبی را با این مضمون برای سیستم های بیولوژیک نوشت : ” ما اساسا به نوع جدیدی از ریاضیات نیازمندیم، ریاضیات مقادیر مبهم یا فازی که توسط توزیع های احتمال قابل توصیف نیستند. ” پس از آن وی ایده اش را در قالب مقاله ی “مجموعه های فازی ” تجسم بخشید. در این مقاله از منطق چند مقداری لوکاسیه ویچ برای مجموعه ها و گروه های اشیا استفاده شده بود. لطفی زاده برچسب یا نام فازی را روی این مجموعه های گنگ یا چند ارزشی قرار داد. مجموعه هایی که اجزایشان به درجات مختلف به آنها تعلق دارند. نظیر مجموعه هایی از مردم که از کار خود راضی هستند. علت این نامگذاری این بود که مفهوم فازی را از منطق دودویی که در زمان او مطرح بود دورسازد. او می دید که دانشمندان روز به روز ریاضیات را بیشتر در مسایل خود وارد می کنند و سعی دارند تجارب علمی خود یا مشغله ی علمی خود را با استدلال سیاه و سفید و با استفاده از رایانه ها و ماشین های محاسب پیش ببرند. او لغت فازی را انتخاب کرد تا همچون خاری در چشم علم مدرن فرو رود.
اصطلاح فازی خشم شدید علوم را علیه خود برانگیخت. بزرگترین چالش از جانب ریاضی دانانی بود که معتقد بودند تئوری احتمالات برای حل مسایلی که تئوری فازی ادعای حل بهتر آن را دارد کفایت می کند. از آنجا که کاربرد های علمی تئوری فازی در ابتدای پیدایش آن مشخص نبود تفهیم آن از جهت فلسفی کار مشکلی بود و تقریبا هیچ یک از مراکز تحقیقاتی تئوری فازی را به عنوان یک زمینه ی تحقیق جدی نگرفتند. سازمان های دولتی هیچگونه اعتباری برای تحقیقات در مورد فازی اختصاص ندادند. مجلات یا کنفرانس های معدودی مقالات فازی را پذیرفتند. دپارتمان های آکادمیک اعضای هیات علمی را که صرفا تحقیقات فازی داشتند ارتقا نمی دادند .این امر باعث شد این رشته ی جدید علمی با تمام مشکلات یک فرزند خوانده که در مظان اتهام قرار داشت رشد کند.
حرکت فازی در آن روز ها به صورت یک فرقه ی کوچک بود و شکلی زیر زمینی به خود گرفت. این نظریه بدون اینکه از یاری ها و حمایت های علمی متداول آن زمان برخوردار باشد رشد کرده و بالغ شد. این امر باعث شد که نظریه ی فازی حتی قوی تر شود. منطق فازی در دانشگاه ها به این رشد نرسید بلکه در بازار تجاری رشد کرد و متناوبا اعتراضات فلسفی دانشمندان غربی را رد کرد و خود اعتراضاتی را مطرح ساخت.

    اما اظهار نظر استاد در آنجا :

سلام علیکم .
امیدوارم که جناب لطفی زاده مثل شما اینقدر با : دقت نفرموده و نفرمایند که :
… تقریبا هیچ یک ( یا صفریک ) از مراکز تحقیقاتی تئوری فازی را به عنوان یک زمینه ی تحقیق جدی نگرفتند.
بعبارت دیگر ایشان هم مثل شما : سیاه و سفید استدلال نفرموده و نفرمایند .
وگرنه حال ایشان هم مثل : حالت شما دو رقمیست و دست از منطق ریاضی یا این چیه رایانه نکشیده اند .
چراکه در این حالت ! بقول ایشان هم مثلا مردم حالت واحدی ندارند ، چراکه همه بقول شما مثل مثلا : نظیر مجموعه هایی از مردم که از کار خود راضی هستند . نیستند !؟ بلکه رقم دیگری هم دارد ، ناراضی را عرض می کنم ، بروزن مثلا جدی نگرفتن شما را عرض می کنم !؟
راستی این : گنگ یا چند ارزشی ووو ، که فرموده اید ، ببخشید فرموده اند !؟ حداکثر چند ؟
آیا جز حداکثر همان دورقم مثبت و منفی منطق قدیم و جدید ؟ منطق ارسطویی و این چیه ریاضی یا کامپیوتری را عرض می کنم ؟
خب حرف این چیه منطق فازی که حرف جدیدی نیست ؟ هست ؟ بفرمایید تا ببینیم چیست ؟ فقط امیدوارم که بازهم تکرار همان ایجاب و سلب باستانی نباشد که یک روزی در این چیه ویترین منطق ریاضی یا کامپیوتری ویا رایانه ی بومی شده به شکل صفر یک یا سلب و ایجاب در آمد و حالا هم گویا لباس فازی به تن کرده ، در حالیکه منطق نطق همان است و فقط لباسش عوض شده .
خب ضمن اینکه امیدوارم عرضم را جدی گرفته باشید که جدا می خواهم ببینم منطق شما چه حرف تازه ای دارد ، فعلا خدا نگهدار .